منطقــــــــه آزاد من

منطقه ایی آزاد برای فریادهای بی بهانه

منطقــــــــه آزاد من

منطقه ایی آزاد برای فریادهای بی بهانه

منطقــــــــه آزاد من

این جهان کوه است و فعل ما ندا

پیام های کوتاه
  • ۲۵ شهریور ۹۴ , ۰۱:۱۲
    حکمت
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۲
بهمن

دارم سعی میکنم برای همایش ادبیی که قرار 18 بهمن برگزار شه شعر بگم با اینکه دیر بم گفتن و موضوع هم داشته این همایش ولی دارم تمام سعی وتلاشم ومیکنم که شعر بگم امیدوارم که موفق بشم !!!

توی شغر گفتن زمینه دارم اما همیشه خدا ذوقم کور شده الانم که میخوام شعر بگم رقیبای قدری دارم که شعراشون خیییلی قشنگن ولی من میدونم اگه بخوام میتونم وموفق میشم

موضوعی که باید براش شعر بگیم درباره نوروزه از وقتی فهمیدم دارم درباره نوروز سرچ میکنم تا ببینم چی میشه دیگه 

۱۰
بهمن

من هر دفه با ذوق و شوق سیستم وروشن میکنم میام تو وبم ومیبینم هیـــــــــــچ نظری نیست ذوقم کور میشه درحد اینکه دیگه دست ودلم به نوشتن نمیره

دقیقا مثل دروازه بانی که حس میکنه توپی که به سمتش شوت شده رو گرفته ولی دریغ از اینکه توپ تو دروازه جا خوش کرده

خداییش خیلی تمثیل ت*خ*ماتیکی بود

۰۳
بهمن

امروز صبح کمی زودتر از دیروز از خواب پاشدم اونم بخاطر غرغرهای مامانم بود وگرنه با خیال راحت تا10 میخوابیدم یکی از بدیا یا خوبیای خونه ی ما اینه که همه صبح خیییلی زود پامیشن و واسشون ساعت8 صبح خیلی دیره!!بعد از کلنجارهیی که هر صبح سر میز صبحانه داشتیم رفتم سراغ منطق و یه نگاهی بش انداختم چیز زیا  سختی نبود تازه داشتم میوفتادم رو دور درس خوندن که فوتبال شروع شد منم که عشق فوتبال نشستم به وتبال دیدن واقعا بازی پرهیجانی بود با اینکه خیـــــــــلی حرص خوردم وخیلی جیغ وداد کردم ولی  باز بازیشون و دوست داشتم ولی ای کاش میبردیم یا دوار خیلی محترم :( پولادی و اخراج نمی کرد یا واسه ی پنالتی آخر قوچی میومد ن شماره 13!! با این حال دستشون دردنکنه با اینکه میتونستند ببرن ولی باختن :D 

بعداز اینکه بازی و دیدم رفتم سراغ منطق دوباره و واسه ی دوستم که نبود جزوه نوشتم مسخره نیست واقعا؟؟ اون نبوده اونوقت من باید براش جزوه هم بنویسم! هم منت ایشون وبه جون بخرم!! ولی وقتی که به اونا احتیاج دارن خودشون ومیکشن کنار ودخالت نمیکنن!!!

سیستم و که روشن کردم درباره المپیاد سرچ کردم ومنابعش و درآوردم باخودم گفتم حالا که بچه ها همشون میرن وآزمون میدن ونمیگن وبا سیاسیتن چرا من اینجوری نباشم؟؟

منم رفتم منابع و پیداکردم تا بشینم بخونم ویه رتبه ایی بیارم تاحداقل یه خودی نشون داده باشم. خودم میدونم وقتی یه کاری و بخوام بکنم حتما به بهترین روش ممکن انجامش میدم .یا حتی وقتی به خودم واسه یه کاری تلقین کنم همون کار درست انجام میشه الانم دارم روی یه پروژه بزرگ کار میکنم که ایشالا نتیجه اش توی آینده مشخص میشه ولی خب باید خیلی تلاش بکنم تا بش برسم .

اینم از جمعه ی من بدون تقریبا هیچ اتفاق خاصی،:( عصرهم به احتمال زیاد بیرون نمیریم چون مامان شب کاره و به هیچ جا نمیرسیم که بریم بیرون 

۰۱
بهمن

وسعـــــــــت مهم نیست ،این قدرته که مهمه

قلب هر آدم به اندازه مشت جمع شده اشه ولی قدرتی که داره از هزاران مشت گره خورده هم بیشتره ،ولی خب گاهی اوقات این وسعت عظیم قلب و نفرت و کینه میگیره وقلبی رو که میتونه مثله یه دریا وسعت داشته باشه به اندازه همون مشت دست میکنه تقریبا مثه خوره میمونه یواش ،یواش میاد وتمام فضای قلب و میگیره و توی اون حاکم میشه وهیچ کاری هم نمیشه واسش کرد جز اینکه این تخم نفرت وریشه کن کنی واسه ی این ریشه کنی احتیاج به یه سم قوی هست تابتونه اون و مهار کنه گاهی اوقات هم هیچ چیز اثرنمیکنه .ودوباره نفرت وکینه جای خودشون وتوی قلب میگیرن !!کوچیک تر که بودم فکر می کردم خدا فقط توی خانه ی کعبه هستش ومردم هم میرن وخدا رو میبینن و هرچی از خدا بخوان واسشون برآورده میکنه :) 

اما بعد که یذره عقلم رسید فهمیدم که نه بابا خدا همه جا هست وحتی توی قلب آدما پس چرا باید جایی که خداهستش و پر از نفرت وکینه کنیم ؟

چه جوری بعضیامون میتونیم از کسی که از پوست وگوشت خودمونه نفرت پیداکنیم و اون و ترد کنیم چه جوری میتونیم دلش رو بشکنیم ؟

یه دوستی دارم میگه من کسایی که ازشون متنفرم تعدادشون از کسایی که دوستشون دارم بیشتره ؟؟

خب واقعا چرا ؟؟